کارمند را چه به فضای مجازی؟!+صوت

ساخت وبلاگ
خاطره آخرین دیدار ابراهیم صفایی با دکتر مصدق  ... پس از چند گفت و شنود بسیار کوتاه «دکتر مصدق» به من فرمود: «شما شغل دولتی هم دارید؟» عرض کردم «بله»، پرسید «کجا کار می‌کنید؟» عرض کردم «وابسته دادگستری هستم و فعلاً رئیس یکی از شعبه های دادگاه مال‌الاجاره می‌باشم»، فرمود «اگر دادگستری اصلاح شود همه جا اصلاح خواهد شد». و افزود: «شما که وابسته دادگستری هستید و روزنامه‌نویس هم می‌باشید، اگر در دادگستری به قانون‌شکنی یا سوء استفاده در سطح بالا برخورد کردید، به من اطلاع بدهید». عرض کردم «مأموریتی به من محوّل می‌فرمایید؟» فرمود «نه آقا، چه مأموریتی؟ خواهشی است دوستانه؛ دولت من می‌خواهد مملکت را اصلاح کند و هر ایرانی وطن‌خواهی باید در این راه ما را یاری دهد». من با سپاس از اعتماد و گمان نیکی که نسبت به من ابراز فرمود، انجام دستور ایشان را پذیرفتم و برخاستم، با من دست داد و اطاق و کاخ ایشان را ترک گفتم. من با آشنایی که با شماری از قضات بلند پایه دادگستری داشتم، در حدود یک ماه در جستجو بودم و ... به چند دستور غیر قانونی که از سوی «هیئت»، وزیر دادگستری و حسین شهشهانی مدیرکل ثبت اسناد و عضو کمیسیون امنیت ملی، برخورد کردم ... من شرح آن چند مورد را با مشخصات پرونده‌ها یادداشت کردم و فهرستی نیز از آن یادداشت‌ها به صورت خلاصه تهیه نمودم و در سوم شهریور طی یک نامه از دکتر مصدق درخواست دیدار نمودم ... من ساعت ۹ بامداد پنجم شهریور به خانه نخست وزیر رفتم ... پس از یک ساعت انتظار نوبت به من رسید و به همان اتاقی که دو ماه پیش خدمت دکتر مصدق رسیدم، راهنمایی شدم ... سلام و تواضع کردم به من دست داد و اظهار لطف نمود و روی صندلی کنار تختخواب نشستم پس از احوالپرسی فرمود «کاری داشتید؟» عرض کردم «دو م کارمند را چه به فضای مجازی؟!+صوت...
ما را در سایت کارمند را چه به فضای مجازی؟!+صوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csalahshoorfard8 بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 4 بهمن 1402 ساعت: 1:07